امشب از بوی اقاقی؛ سر خوشم
وز شراب چشم ساقی؛ سرخوشم
من خراب چشم مستت؛ ساقیا
می بده ؛ قربان دستت ساقیا
حیرتم ؛ آیینه دارم دلبر است .
مستیم ؛ امشب ز جایی دیگر است من پر از هویم
که هی هی میکنم بشنو از نی . بشنو از نی میکنم
باز آشوبی به کارم کرده عشق
همچو رگهای سه تارم کرده عشق
مست گشتم.چرخ خوردم.کف زدم
نو شدم . برخاستم . بر دف زدم
آه ای دف ها مرا یاری کنید "دل ز دستم میرود " کاری کنید
" مولانا"
ادامه مطلب
درباره این سایت